مادرم خواست كه وكيل شوم
به ايرانيها ميگوييد چطور نويسنده شديد؟
من از بچگي روياي نوشتن را داشتم، هميشه آرزويم اين بود كه يك نويسنده شوم اما هر زماني كه با مادرم صحبت ميكردم او به من ميگفت: «خب خيلي خوبه، خوبه كه كتاب بنويسي اما اول بايد در رشته حقوق در دانشگاه تحصيل كني تا يك وكيل شوي و يك شغل خوب داشته باشي و بعد در اوقات فراغت بنويسي.» من هم همين كار را كردم اما بالاخره يك روز تصميم گرفتم كارم را رها كنم و به دنبال نوشتن بروم البته يك اتفاق خاص كه من آن را يك اتفاق معنوي ميدانم اولين كتاب من را شكل داد.
چه اتفاقي؟
يك سفر زيارتي به سانتياگو ديكامپو ستلا، در آن سفر خيلي فكر كردم. تصميم داشتم تا زندگيام را براي فهميدن و درك رمز و راز كهكشان و جهان به كار بگيرم اما بعد از آن سفر فكر كردم اين راه درستي نيست، در واقع در آن زمان تصميم گرفتم جستوجوي معنوي خودم را ساده كنم. آن موقع متوجه شدم كه به جاي رفتن به سمت پيدا كردن جواب بايد بفهمم كه زندگي خودش يك پاسخ است.
رايگان بخوانيد
ايرانيها كتابهاي شما را دنبال ميكنند ولي الآن مثل گذشته نيست! البته آنطور كه من ديدهام بيشتر خوانندگان كتابهاي شما در ايران دختران جوان و خانمها هستند شايد چون كتابهاي شما خيلي احساسي است.
خب، بايد بگويم فكر ميكنم شما از خوانندههاي پر و پا قرص كتابهاي من نيستيد، من همهجور كتابي نوشتهام، كتابهاي من فقط احساسي نيستند...
فكر ميكنم بيشتر كتابهاي شما به فارسي ترجمه شده است؟!
بله، البته اين را هم بگويم كه به دليل علاقه خوانندههاي ايراني به كتابهايم و به دليل اينكه آنها به كتابهاي جديد من دسترسي داشته باشند من همه كتابهايم را به صورت رايگان به زبان فارسي در سايت خودم ميگذارم تا همه فارسيزبانها بتوانند از آنها بدون پرداخت وجه استفاده كنند.
با عشق كار كنيد
معروفترين كتاب شما «كيمياگر» است، راست است كه شما اين كتاب را در چند روز نوشتيد؟
از زماني كه نشستم و شروع به نوشتن كتاب كردم تا وقتي نوشتن آن تمام شد 2 هفته طول كشيد اما بايد بگويم اين كتاب را طي سالها در روح و ذهنم نوشته بودم.
خيليها هستند كه كتابهاي شما را ميخوانند تا در مورد زندگي تصميم بگيرند خودتان از اين وضع راضي هستيد؟
به نظر من نويسندهها انسانهاي معمولياي هستند، مثل باغبانها، راننده تاكسي و سربازها؛ قبول دارم كه آنها وظيفه خاصي دارند، تنها چيزي كه به كساني كه دوست دارند بنويسند توصيه ميكنم اين است كه بايد كارشان را با علاقه و عشق انجام داده و تلاش كنند تا زندگي بهتري براي انسانها بسازند. بايد بگويم كه به نظرم مهمترين وظيفه يك نويسنده، سهيمكردن ديگران در تجربههاي خودش است، يك كتاب ميتواند اين حس را به انسانها بدهد كه آنها تنها نيستند، يك كتاب دوست خوبي است، شايد بهترين دوست.
من ايران را واقعا دوست دارم
برخورد اتفاقي ما به گرفتن عكس يادگاري و همصحبتي در يك كافه انجاميد، معاشرت 20دقيقهاي تا حدودي شكل يك مصاحبه پيدا كرد.
جالب اين بود كه اولين سوال را او از ما پرسيد:
اهل كدام كشور هستيد؟
ايران.
اوه، چه عالي، من ايران را واقعا دوست دارم.
جدا؟
بله، من به ايران سفر كردهام، آن سفر يكي از بهترين سفرهاي عمر من بود، ايرانيها واقعا انسانهاي خوبي هستند. راستش را بخواهيد وقتي در ايران بودم اين احساس را داشتم كه مردم ايران بيشتر از مردم برزيل، يعني هموطنانم، مرا ميشناسند (ميخندد).
پيام من به ايرانيها
در آخر چه پيامي ميخواهيد به خوانندگان ايراني آثارتان بدهيد؟
بيشترين سوالي كه از من ميشود اين است كه چطور ميتوانيم به معناي زندگي پي ببريم و جواب سوالهايمان را پيدا كنيم...؟! جوابي كه هميشه به اين سوالها ميدهم اين است هركسي خودش بايد پاسخها را پيدا كند و هيچ راه ميانبر وجود ندارد اما مسئله مهم اين است كه حتي در زندگي معمولي و روزمره هم ميتوانيد به جواب سوالهايتان برسيد، فقط كافي است بدانيد هر روز با روزهاي قبل فرق دارد، اين را بدانيد كه هيچ روز زندگي و هيچ اتفاقي در زندگي شبيه بقيه روزها و اتفاقها نيست؛ بايد به دنبال يافتن پاسخها باشيم. در آخر هم ميخواهم بگويم خوشحالم مردم ايران كتابهاي من را دوست دارند و ميخوانند؛ من ميدانم ايرانيها يك فرهنگ غني ادبيات دارند و براي همين خوشحالم كه كتابهاي من را دوست دارند.
:: موضوعات مرتبط:
چهره ها ,
,
:: برچسبها:
دختر ,
ایران ,
رمان ,
کتاب ,
جوان ,
احساس ,
دوست دارم ,
خواننده ,
مصاحبه ,
وکیل ,
نویسنده ,
کیمیاگر ,
پائولوکوئیلو ,