«انتقام جویان/The Avengers» آنقدر محشر است که عملا دهان ها را می بندد! نمایش پر جنب و جوش و بی پروایی ست که به اندازه ی فیلم های «تغییرشکل دهندگان/Transformers» صحنه های انفجار و اکشن دارد، اما به هیچ وجه مثل آنها یکنواخت و بی روح و آدم آهنی وار نیست. دست اندرکاران کمپانی مارول/ Marvelسالها برای ساخت این فیلم مقدمه چینی کرده اند و با ساخت پنج فیلم که در حکم مقدمه ای برای محصول نهایی (این فیلم) به شمار می روند، زحمات زیادی متحمل شدند تا مخاطبان را با شخصیت های اصلی «انتقام جویان» آشنا سازند. این فیلم ها عبارتند از : «مرد آهنی/Iron Man»، «مرد آهنی 2/ Iron Man 2»، «هالک شگفت انگیز/The Incredible Hulk»، «ثور/Thor» و «کاپیتان آمریکا/Captain America».
«انتقام جویان» می تواند نقص های احتمالی را که هر یک از این پنج مورد به عنوان یک فیلم مستقل به آن دچار بوده اند، جبران کند و لزوم ساخته شدن آنها را نیز توجیه کند. این فیلم به طور بالقوه توانایی آن را دارد که هم ژانر فیلم های ابر قهرمانی را دگرگون کند، و هم باعث نابودی آن گردد. مثلا «انتقام جویان» معیار سنجش کیفیت این گونه فیلم ها را تغییر داده و در رده ای فراتر از فیلم های ابرقهرمانی پیشین قرار می گیرد. اما مشکل کار اینجاست که تماشاگران بعد از تماشای یک فیلم برجسته و حماسی با این سطح، دیگر نتوانند هر کدام از قهرمانان خود را به شکلی جدا و در فیلمی دیگر تحمل کنند! مثلا وقتی شخصیت هایی مانند مرد آهنی، هالک، ثور، کاپیتان آمریکا، بیوه سیاه، هاوکی همگی در یک داستان حماسی این چنینی دور هم جمع شده اند، چطور می شود بعداً دوباره آنها را به شکل ابرقهرمان هایی مستقل و با گنجاندن یک یا دو شخصیت منفی، نشان داد و توجه مخاطب را جلب کرد؟
ه نظر من امکان ندارد کسی به کمیک استریپ علاقه مند باشد و وقتی بعد از تماشای این فیلم از سالن سینما بیرون می آید از شدت شوق و لذت در آسمان ها سیر نکند! تهیه کنندگان با انتخاب «جاس ودون/Joss Whedon» برای کارگردانی فیلم بهترین تصمیم ممکن را گرفته اند. "ودون" با شخصیت ها و داستان آشنایی دارد و تجربیات وی باعث شده تا او آشنایی کامل با سلیقه طرفداران این گونه فیلم ها داشته باشد. بدون اغراق نیست اگر بگوییم تماشاگران «انتقام جویان» به مشاهده فیلم، به نهایت رضایتی که ممکن است بعد از مشاهده یک فیلم ابر قهرمانی حاصل شود، می رسند. دیدن آن برای برخی تماشاگران معمولی تر هم که شاید فرق یک فیلم متشکل از چند ابر قهرمان را با فیلم های سریالی ساخته شده متشکل از چند جاسوس و .. را ندارند هم در بدترین حالت ممکنه می توانند مانند یک ضربه triple در بیسبال باشد. (ضربه ای که در بیسبال که به زننده ضربه این فرصت را می دهد تا با رسیدن به سه ایستگاه از پیش تعیین شده، امتیاز کامل را از آن تیم خود بکند).
شاید اشاره کردن به ایرادات فیلم کمی حالت عیبجویی و باریک بینی "بیش از حد" پیدا کند، ولی به هر حال فیلم کاملاً هم بی نقص (هر چند مشکلاتی جزئی) نیست. یک ساعت اول فیلم گهگاهی کند و خسته کننده پیش می رود، دلیل اش هم این است که پیش زمینه و مقدمات و اطلاعات زیادی هستند که بایستی به مخاطب منتقل شوند. در نبرد پایانی لحظاتی پیش می آید که بیش از حد به جلوه های ویژه توجه شده و مخاطب را یاد کارهای عجیب و غریب مایکل بی در «تغییرشکل دهندگان» می اندازد. البته اینها لحظات انگشت شماری هستند که در یک نبرد فوق العاده سخت و طاقت فرسای 50 دقیقه ای قابل چشمپوشی هستند. تک تک قهرمان ها فرصت پیدا می کنند تا بر روی صحنه خودنمایی کرده و بدرخشند. هر چند اگر درخشش برخی از این قهرمانان بیشتر از سایرین باشد.
در نتیجه ی فعالیت های اهریمنی لوکی (تام هیدلستون/ Tom Hiddleston) برادر ناتنی ثور(کریس همزورث/ Tom Hiddleston)، موقعیت مخاطره آمیزی به وجود می آید که این شش ابرقهرمان را گرد هم می آورد. لوکی وارد مقر فرماندهی سازمان امنیتی شیلد/ SHIELD شده و با قدرت خاص خود کنترل ذهن هاوکی (جرمی رنر/ Jeremy Renner) و پرفسور سلوینگ (استلن سکارسگارد/ Stellan Skarsgard) را به دست گرفته و از همه مهمتر دستگاه فوق العاده قدرتمندی به نام تسرکت را که شکل یک مکعب آبی درخشان است، به سرقت برده است. رئیس سازمان، نیکی فری (ساموئل ال. جکسون/ Samuel L. Jackson) سعی می کند در مقابل لوکی، فرمانروای نورس ایستادگی کند اما موفق نمی شود. خطر وقوع یک فاجعه ی عظیم کل جهان را تهدید می کند، به همین دلیل فری مجبور می شود مرد آهنی (رابرت داونی جونیور/ Robert Downey Jr.) و کاپیتان آمریکا (کریس ایوانز/ Chris Evans) را از نو به خدمت بگیرد و بیوه ی سیاه (اسکارلت جوهانسون/ Scarlett Johansson) را به دنبال بروس بنر(مارک رافائلو/ Mark Ruffalo) می فرستد تا او هم در این عملیات مشارکت کند.
ثور وقتی سر و کله اش پیدا می شود که می فهمد برادرش فکر شومی در سر دارد. بعد از نبردی سنگین لوکی دستگیر می شود، اما انگار بدش نمی آید در سفینه ی سازمان شیلد حبس باشد. او وقت گذرانی می کند و همین فرصت کافی را به همدستانش می دهد تا مقدمات حمله موجودات بیگانه (فضایی) را به زمین فراهم کنند. بیچاره منطقه منهتن شهر نیویورک که قرار است در این بین توسط این موجودات بیگانه با خاک یکسان شود!
از همان ابتدای فیلم تا به انتهای آن، جذابیت اصلی «انتقام جویان» به دلیل گردهم آوردن قهرمان های مختلف به دور هم بوده است. کمیک استریپ «انتقام جویان» اولین بار در دهه ی 60 منتشر شد و به نوعی جوابیه ی کمپانی مارول بود در واکنش به کمیک استریپ «اتحادیه ی عدالت/ Justice League » که توسط کمپانی دی سی منتشر شده بود ( سوپرمن، بتمن، فلش، زن شگفت انگیز و چند نفر دیگر از ابرقهرمان های کمیک استریپ های پیشین را کمپانی دی سی گرد هم آورده بود). خوشبختانه «انتقام جویان» را می توان به نوعی بر آورده شدن آرزوی کسانی نامید که همواره رویای داشتن چند ابر قهرمان افسانه ای را در یک فیلم و در کنار هم داشتند. کارگردان موفق به خلق فیلمی متشکل از چند شخصیت اصلی شده است و در این باره، «انتقام جویان» را باید یکی از بهترین های دوران معاصر سینمای جهان دانست.
نکته جالب و تماشایی فیلم آن است که ابرقهرمانان محبوب «انتقام جویان» قبل از آنکه برای مقابله با شخصیت های منفی با هم متحد شوند، بین هر کدام از آنها با ابر قهرمان دیگری، نبردی تن به تن در می گیرد. مثلا ما در فیلم شاهد مبارزه مرد آهنی با ثور، و واسطه گری «کاپیتان آمریکا» در این میان هستیم. یا مثلا ثور و هالک هم در نبردی حسابی حال یکدیگر را جا می آورند و همچنین مواردی دیگر. این وضع تا سخنرانی انگیزه بخش نیک فری ادامه پیدا می کند و تنها بعد از آن است که ابر قهرمان های ما عزم خود را برای مقابله با پلیدی جزم می کنند. یکی از جالب ترین بخش های فیلم تماشای این است که چگونه ابرقهرمانان استثنایی ما هر کدام به عنوان یک فرد، تا چه حد برای تشکیل یک تیم متشکل از ابرقهرمانانی با توانایی های بالا و گاها یکسان تلاش می کنند. همانطور که شاهد خواهید بود، برخی از آنان کمترین علاقه ای برای کار تیمی از خود نشان نمی دهند و برخی نیز با این قضیه به راحتی کنار می آیند. این وضعیت درست مانند این است که بهترین و ممتاز ترین دانشجوی یک دانشکاه، ناگهان خود را در میان یک کلاس پر از دانشجوی ممتاز در دانشگاه "هاروارد" پیدا کند!
متاسفانه «انتقام جویان» را باید یک فیلم تمام اکشن نامید. هسته اصلی داستانی فیلم هم کمی ابتدایی به نظر می رسد. با این حال تحسین برانگیز ترین مشخصه فیلم «انتقام جویان» را باید فیلمنامه فوق العاده آن دانست که به هر کدام از قهرمانان فیلم، فرصت کافی برای خودنمایی می دهد و همزمان از گرفتار شدن در دام استفاده بیش از حد نیاز از جلوه های ویژه در امان می ماند. نبرد 50 دقیقه ای استثنایی و بسیار پرهیجان پایانی فیلم، درگیر شدن بیش از نیمی از شهر نیویورک در جنگ ، اهمیت داشتن سرنوشت هر کدام از ابر قهرمان های فیلم برای ما و .. همه و همه باعث می شوند «انتقام جویان» از هر جهت فیلمی به مراتب بهتر از Transformers (تغییر شکل دهندگان) باشد. توجه به جزئیات فیلم و ماهیت هر یک از قهرمانان باعث آن شده فیلم باور پذیر نیز از آب در بیاید. مثلا وقتی مرد آهنی و هالک مشغول مبارزه با هیولاهای زشت و پلید داستان در آسمان هستند، کاپیتان آمریکا بر روی زمین مشغول نجات جان عده ای است که در اتوبوس گیر افتاده اند.
کارگردان به درستی از تبدیل شدن فیلم به یک درام جدی خودداری کرده است. هر چند، همزمان تلاش خود را به کار بسته تا فیلم تبدیل به یک کمدی خنده دار نیز نشود. مثلا هر چند که سرنوشت زمین و خصوصا شهر نیویورک وحشتناک است، اما همزمان با این پایان، از طریق تزریق چند صحنه که صدای خنده تماشاگران را بالا می برد سعی شده جو فیلم به درستی در حدی متعادل باقی بماند. فیلمساز نهایت سعی خود را به کار بسته تا مطمئن شود تماشاگران به "اتفاقات بر روی صحنه"، و نه "بوجود آورگان اتفاقات بر روی صحنه" می خندد.
نقش آفرینی ابر قهرمانان «انتقام جویان» عمدتا توسط بازیگران اصلی فیلم های اورجینال انجام شده است و آنها با بستن قرار داد بازی در این فیلم، خواستار زنده کردن مجدد کاراکتر سوپر قهرمانی خود بر روی پرده سینما بوده اند. بدون تردید مهم ترین و ارزشمند ترین این بازیگران رابرت داونی جونیور می باشد که اتفاقا کاراکتر "مرد آهنی" وی نیز بیشترین زمان فیلم را در مقایسه با سایرین به خود اختصاص داده است. اگرچه نمی توان «انتقام جویان» را «مرد آهنی 3» نامید اما لحظاتی در فیلم هستند که نشان می دهند دادن عنوان «مرد آهنی 3» به فیلم چندان هم نمی تواند غیر منطقی باشد. البته مطمئننا هیچ کس از اینکه داونی جونیور زمان زیادی را به خود اختصاص داده پشیمان نخواهد شد. این بازیگر در این فیلم فوق العاده ظاهر شده و لحظاتی ناب به همراه دیگر بازیگران و بخصوص Gwyneth Paltrow پدید می آورد. اسکارلت یوهانسن هم نقش خود را از کاراکتر نقش دوم خود در فیلم «مرد آهنی 3» وام گرفته است. کریس همسورت، تیم هیدستون و استات اسکارسگارد هم از فیلم «ثور» به «انتقام جویان» آمده اند. هر چند که دیگر شاهد ناتالی پورتمنِ فیلم «ثور» نیستیم اما دلیل عدم حضور وی در فیلم هم توضیح داده می شود. کریس اوانس بار دیگر در نقش کاپیتان آمریکا ظاهر شده است. ساموئل ال جکسون هم سرانجام از نقش های دست چندم خلاص شده و در « انتقام جویان» دارای نقشی کلیدی است. تازه واردین هم جرمی رنر به نقش Hawkeye و مارک رافائلو به نقش هالک هستند.
فیلم در اصل برای نسخه دو بعدی ساخته شده و نسخه سه بعدی نیز در مرحله پایانی ساخت از روی نسخه دو بعدی تبدیل شده است. این نکته به ما یاداوری می کند که برای دیدن حداکثر جزئیات، شفافیت و وضوح فیلم، بهتر است آن را به صورت دو بعدی ببینیم اما با این حال «انتقام جویان» را می توان از جمله استثنائاتی دانست که پرداخت پول بیشتر برای تماشای نسخه سه بعدی (بخصوص در سینماهای IMAX ) ارزش اش را خواهد داشت. تبدیل نسخه دو بعدی به سه بعدی در این فیلم، به بهترین و باکیفیت ترین نحو ممکنه انجام گرفته و به راحتی در این باره از تمامی رقبای سه بعدی خود یک سر و گردن بالاتر است. هر چند که از لحاظ کیفیت، نسخه سه بعدی فیلم به پای آواتار نمی رسد اما تنها با تفاوتی اندک در پشت فیلم جیمز کامرون قرار می گیرد. خوشبختانه در نسخه سه بعدی، سطح نور و شفافیت تصویر در حد خوب قرار دارد، متوجه تصاویر تار و مبهم نمی شویم و همچنین طی زمان 2 ساعت و 30 دقیقه ای فیلم، دچار سرگیجه و خستگی چشم نیز نمی شویم.
برای آنهایی که عاشق Easter Eggs های پایان فیلم هستند هم «انتقام جویان» چند صحنه ناب مهیا کرده است. (Easter Eggs در اینجا به صحنه هایی گفته می شود که پس از پایان فیلم و در میان نام عوامل تولید کننده فیلم نشان داده می شوند) یک سوم ابتدایی این بخش دارای صحنه هایی جذاب و لذت بخش برای علاقمندان به داستان ها و فیلم های کمیک است که البته برای آنهایی که از «انتقام جویان» لذت نبردند مطلقا بی معنی به نظر خواهد رسید. بعد از پایان اسامی عوامل فیلم، شاهد صحنه ای فوق العاده خواهیم بود که هر چند به محتوای داستانی فیلم چیز جدیدی اضافه نمی کند اما قطعا لبخند را به لبان شما خواهد نشاند. اما در کل به آنان که ترجیح می دهند به محض پایان فیلم از خیر تماشای آن بگذرند، باید بگویم این صحنه ها ارتباط چندانی با محتوای فیلم ندارند و در صورت عدم تماشا هم چیزی از دست نمی دهند.
با فراتر رفتن از سطح پیش بینی ها، فیلم «انتقام جویان» چنان انفجار و شوکی در آغاز فصل تابستان 2012 به سینماهای جهان و همچنین ژانر ابر قهرمانی وارد کرد که احتمالا صدای آن تا سالها بعد نیز به گوش خواهد رسید. بعضی فیلم های ابر قهرمانی مانند سری بتمن «کریستوفر نولان» جنس متفاوتی نسبت به سایر فیلم های سوپر قهرمانی دارند و احتمالا از تاثیرات این فیلم نیز در امان خواهند بود. اما عموم کمیک بوک های دیگر و فیلم های احتمالی، از این پس «انتقام جویان» را الگویی برای خود قرار داده و عملا دنباله روی جریان متفاوتی خواهند شده که این فیلم به سینمای سوپر قهرمانی تزریق کرد. «ودوم» (کارگردان فیلم) با ایجاد سبکی جدید، بزرگتر، بلند تر و خیره کننده تر در ژانر ابر قهرمانی، به هر آنچه را که تماشاگران ممکن است که بخواهند و یا فراتر از آن، چیزهایی را که تماشاگران نمی دانستند که می خواهند را برای آنان محیا کرده است. او کاری کرده که فیلم های ابر قهرمانی آتی، یا نا خود آگاه با این فیلم مقایسه شوند و یا شما را به طور کل ناامید کنند. «انتقام جویان» احتمالا به دلیل سبک خود نامزد اسکار بهترین فیلم 2013 نمی شود اما قطعا یکی از مهم ترین فیلم های نمایش داده شده در سال 2012 خواهد بود.
:: موضوعات مرتبط:
تفریح و سرگرمی ,
سینما ایران و جهان ,
,
:: برچسبها:
فیلم ,
نقد فیلم ,
The Avengers (انتقام جویان) ,
,